۱۳۸۸/۹/۲۹

این چند روز

خستگی مفرط ، لذت ش.ه.و.ت ، گنگی زیاد ، کارهای تلمبار شده ، آرامش قبل از طوفان و حسرتی وحشتناک و عمیق
فعلاً زندگی ما اینگونه پیش میرود
-------------------------------------------------------
ماشین پراید ، جا سویچی ، ادوکلنی که اوایل فکر میکردم از دستفروش خریداری شده ولی بعداً عاشقش شدم ، نایب و خرید شلوار ، تعویض قاب عکس ، حس برتری جویی در عجیب ترین لحظه ، هایپر استار ، خوردن چایی اونم تو فلاسک تو پارک نیاوران ، اسم عروسک دوران بچگی که متین نام داشت ، اولین دیدار تو یه کافه شاپ نزدیک سینما عصر جدید ، دعواهای الکی، یه کافه شاپ تو انقلاب و .... اینا تنها خاطرات زیبایی از یک عشق دیر فهمیده شده است.
خوش باش که خوش بینمت محبوبم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دو تا چشم اما هر لحظه هزار تا تصویر از جلوش می گذرند,یه دل تنگ که هیچی از روش پاک نمیشه وهمتت این قدر بوده که یاد دادی به خودت دست به چیزایی که اونجا رو هم نشسته نزنه و یه وقت زیرو روشون نکنه که این یعنی تیشه به ریشه زدن. زنده ای که تو دلت دفنش کردی نمی فهمی چرا.دلت تنگه نمی دونی چته. ای کاش شهوت بود که بتونی با یه گناه حلش کنی کاش از دست ها از چشم ها,کاش نمی فهمیدی از دل آدما.
هی می خوای نشی از اون آدمای دو دو تایی ولی واقعا یه چیزی تو دنیا همه ی زورش رو می زنه که تو ام یادت بره کی بودی, از کجا اومدی ,و هیچ وقت نگی
ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
ولی خبر ندارن از دل تو که کمر بستی همیشه یادت باشه که از کجا اومدی و کجا باید بری.
سخته خیلی خیلی هم سخته, اما ما میگیم هر چه محبوب پسندد زیباست , حتی اگر درد بکشیم.